ماجراهای این اثر را محمدعلی نقیبالممالک، نقالباشی دربار ناصرالدین شاه، شب هنگام اندکی پیش از خواب قبله عالم برای او نقل میکرده؛ نقلی که با تغنّی سرودههایی از شاعرانی مانند قاآنی، سعدی، حافظ و دیگران، آواز دودانگ شخص راوی و همنوایی سنتور، تار و کمانچه همراه بوده است. همزمان با نقل داستان به وسیله نقالباشی، فخرالدوله، دختر خوشذوق و فرهیخته ناصرالدین شاه، در پشت درِ نیمهباز خواجهسرایان آن را تحریر میکرده است و مطابق نوشته دکتر محمدجعفر محجوب، امیر ارسلان به احتمال، اندکی قبل از 1309 هجری قمری که سال وفات اوست، پدید آمده است( نقیبالممالک، 1378، صفحه 9).
این کتاب متأسفانه به زبان انگلیسی برگردانده نشده؛ اما در سال 1965 «رودولف گلپکه» خلاصه کماهمیتی از آن را با عنوان «عشق و ماجرای امیر ارسلان»، پرداخته نقیبالممالک، به زبان آلمانی منتشر کرده است( فصلنامه بررسی کامل ،2010 ). به نوشته یک منبع دیگر، شاپور یاسمی در سال 1333 این قصه را به صورت نمایشنامه درآورده و هنرپیشه اصلی آن، ایلوش خوشابه، هنرپیشه ایرانی بوده است. یک سال بعد، دکتر اسماعیل کوشان فیلمی به همین نام کارگردانی کرده که محمدعلی فردین، نقش امیرارسلان را بازی میکرده و از جمله فیلمهای موزیکال موفق ایران در سال 1334 بوده است.
نخستین پژوهش را در سال 1340درباره این قصه، محمدجعفر محجوب ( 1374-1303) بهعمل آورده که پیشگفتاری مفصل درباره این کتاب است که در مقدمه چاپ کنونی( 1378) آمده است. این استاد ادبیات فارسی، همین مقدمه را با اندکی تغییر در کتاب برجسته خود، « ادبیات عامیانهی ایران» در دو جلد نقل کرده و در1382دکتر حسن ذوالفقاری چاپ ویرایشیافته بهتری از آن را انتشار داده است. این مقدمه، با آن که اطلاعات بسیاری درباره این قصه عامیانه میدهد، از اشتباه و کوتاهی برکنار نمانده و از آنجا که بررسی قصه بر شالودهای علمی و نظری ( نقد ادبی نو، نظریه انتقادی نو) استوار نیست، سویههای پنهانتر قصه، کشف نشده است؛ مثلاً با آن که ایشان در سبکشناختی دستی داشته و کتاب «سبک خراسانی» (1345) او پس از کتاب سه جلدی «سبکشناسی» محمدتقی بهار، مهمترین منبع در سبکشناسی بهشمار میآید، متوجه تعدد و تنوع سبک نثر در امیر ارسلان نشده و به این نکته پی نبرده که سبک نثر در بخشهای پایانی کتاب، با نیمه نخست اثر تفاوت دارد و بعدها ماجراهایی به آن افزوده شده است. نویسنده مقدمه، خود دردآوری درمورد پارهای موارد، تردید دارد و نمیتواند به درستی درباره آنها ارزیابی کند و از آنجا که این اثر را به عنوان«نوع ادبی» خاصی به نام حکایت، قصه یا رمانس مورد داوری و تحلیل قرار نمیدهد و با هنجارهای چیره بر این انواع ادبی خاص آشنایی ندارد، زبان به انتقاد از منش شخصیتهای قصه و شیوه نگارش نقیبالممالک میگشاید که هر دو، بیوجه است. ما همه این خردهگیریها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
دومین نوشته درباره این قصه، مقالهای با عنوان «تحلیل کریستف بالایی از متن امیر ارسلان» است که محجوب خود پس از مقدمه خویش ترجمه و با اندکی تلخیص آورده است. چنانکه میدانیم، کریستف بالائی و میشل کویی پرس مشترکاً کتابی با عنوان سرچشمههای داستان کوتاه فارسی(1983) نوشتهاند که در همین سال در مجموعه «گنجینه نوشتههای ایرانی» وابسته به «انجمن ایرانشناسی فرانسه» در پاریس انتشار یافته است. بخشی از این مجموعه را دکتر احمد کریمی حکاک با عنوان «سرچشمههای داستان کوتاه فارسی»، در سال 1366 به فارسی ترجمه کرده است. بالائی از 1979 تا 1983در آغاز بهعنوان پژوهشگر و سپس در مقام رئیس انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران به مطالعه در ادبیات فارسی معاصر پرداخت. «کویی پرس» پس از اخذ لیسانس در رشته فلسفه به ایران آمد و به مطالعه در مورد داستان کوتاه فارسی پرداخت؛ در سال 1983 از دانشگاه تهران درجه دکترا گرفت و هم اکنون عضو هیأت تحریریه مجله فرانسویزبان« لقمان» از انتشارات مرکز نشر دانشگاهی است. بخش مربوط به جمالزاده و بررسی داستانهای کوتاه او در مجموعه مشترک سرچشمههای داستان کوتاه فارسی، نوشته او است.
در ویراست جدیدی که در سال 1378 از امیر ارسلان با مقدمه دکتر محمدجعفر محجوب به همت مؤسسه فرهنگی، هنری ـ سینمایی الست فردا انتشار یافته است، پس از مقدمهای که خود استاد محجوب بر امیرارسلان نوشتهاند، فصلی با عنوان تحلیل کریستف بالائی از متن امیر ارسلان آمده که نوشته بالائی و بخشی از کتاب پیدایش رمان فارسی او است و از آنجا که این مقاله مفصل یک سال پس از انتشار ترجمه همین کتاب به عنوان مقدمه در کتاب امیر ارسلان عیناً آمده است، به احتمال افزوده ناشر است. به یک اعتبار میتوان گفت که این مقاله، تنها نوشتهای در باره قصه امیر ارسلان است که با رویکرد «نظریههای روایت نو» مورد بررسی قرار گرفته است.
با این همه، این محقق فرانسوی نتوانسته به خوانندگان خود بگوید که دو منبع تعیینکننده و مهمی که نقیبالممالک شیرازی، امیر ارسلان خود را بر آن الگوها ساخته و پرداخته است، کدام آثار بودهاند؟ من در سه فصل پایانی این کتاب که در هفتههای بعد خواهید خواند، به توضیح دقیق این منابع پرداختهام و معمایی را که مدتها ذهنم را مشغول ساخته بود، حل کردم.
منتقد و نویسنده ادبی
پیام شما با موفقیت ارسال شد .